صحبت های هنرمندان جمعه ایرانی و گله هاشون در جمع خبرنگاران ایسنا.

دوستان لطفا برای درک بهتر حرف این هنرمندان صحبت هاشون رو تا انتها بخونید.

اهالی «جمعه ایرانی» پس از دو ماه دوری از هم و از برنامه‌شان، به واسطه‌ی یک جشن تولد دور هم جمع شدند، تولدی برای 75 سالگی رادیو. رادیو برای بسیاری از آنان حکم پدر را دارد اما آنها این روزها از پدر مهربان خود گله‌مندند.

همه حرف‌ها در تجلیل و جشن تولدی دور از خانه اتفاق می‌افتد؛ از عباس محبی که گفت جانعلی جوانی بودیم که به رادیو آمدیم اما سوختیم تا بغض‌های منوچهر آذری که گفت از آن موقع که این برنامه قطع شده است، با ایما و اشاره با آدم‌ها صحبت می‌کنم؛ انگار صدای من هم قطع شده است.

آنها با ظاهری شاد برای شرکت در جشن تولد رادیو به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) آمدند، اما در چشمان همه‌ی آنها حس مشترک غم دوری از خانه و بی‌مهری موج می‌زد.

«جمعه ایرانی» در حالی وارد 13 سالگی می‌شود که این روزها پخش این برنامه از رادیو قطع شده است؛ با این حال هنرمندان «جمعه ایرانی» به نحسی عدد 13 اعتقادی ندارند.

آنها می‌گویند صورت خود را با سیلی سرخ نگه داشته‌اند و معتقدند هرگز در طول یک زمان طولانی، هیچ برنامه رادیویی در صبح‌های جمعه توفیقی مشابه «جمعه ایرانی» را نداشته است. و این موفقیت شاید به دلایل ادب حرفه‌ای باشد که در این برنامه رعایت شده است.

آنها سازندگان همان برنامه‌ای هستند که با احتساب سال‌هایی که تحت عنوان «صبح جمعه با شما» پخش می‌شد، حدود سه دهه روی آنتن بوده است؛ برنامه‌ای که اکبر مشکین‌ داشته، سارنگ و صادق بهرامی داشته، منوچهر نوذری و فرهنگ مهرپرور و ... داشته.

آنها در طول این سال‌ها با فراز و نشیب‌های زیادی روبه‌رو بودند اما برنامه‌شان به قوت خود ادامه داشته و در جذب مخاطب هم موفق عمل کرده است.

به گزارش خبرنگار سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا، سعید توکل (سردبیر و تهیه‌کننده برنامه جمعه ایرانی)، عباس محبی (ایفاگر کاراکترهای جانعلی، امین فخار، ماله چی، آقای نگران در «جمعه ایرانی»)، منوچهر آذری (کاراکتر آقای کارمندیان، شوت‌زاده،‌ گزارشگر ورزشی، مهران امامیه (مجری، ناصرخنگه، کمال آقا، دادافضولی)، احسان کرمی (کاراکتر مثبت اندیش، آقا لاری، آلن،‌ مجری شصت ثانیه)، امیر سهیلی (کاراکتر آقای جوگیر، فرهادپلنگ، یقلوی،‌ حیف نون، گیربازار)، اصغر سمسارزاده (کاراکتر آقای معترض، رییس باشگاه چاخانیستها،‌اصغرولش کن)، امیرپارسی (مهندس پیمان، یزدی، اوستای عبدلی)، حسین هاشمی (نویسنده آیتم 60 ثانیه و باشگاه چاخانیستها) و صادق عبدالهی (نویسنده متن مجریان، شاعر ترانه های طنز، مسابقات و ...) هنرمندان «جمعه ایرانی» بودند که در ایسنا حاضر شدند و ضمن یادآوری خاطرات مشترکشان در این سال‌ها از توقف حال حاضر این برنامه گفتند.

این جملات بخش‌هایی از درد دل هنرمندان جمعه ایرانی با ایسناست:

«اما بخش غم‌انگیز این است که ما الان یک خانواده‌ایم اما پدر مهربانمان به فکر ما نیست»، «ما به نقطه‌ای رسیده‌ایم که حرف همدیگر را نمی‌فهمیم»، «با صداقت جلو رفتیم»، «آقای سرافراز، سردرگمی دارد طولانی می‌شود!»،«رابطه سازمان با هنرمندان، رابطه کارفرما و کارگر است»، «وقتی می‌گویند می‌شود برنامه دیگری بسازید که 180 درجه برگردد، مسلما اشکال از جای دیگر ناشی می‌شود...»، «تصور مدیران این است حالا که من آمدم پس باید رادیو را عوض کنم»، «مسوولان ما آستانه تحمل‌شان پایین است»، «چطور یک موقع ما رادیویی بودیم برای هر دردی درمانی، حالا ما خودمان زهر هلاهل شدیم؟»

*** دیدار نوروزی در ایسنا

سعید توکل - سردبیر و تهیه‌کننده برنامه «جمعه ایرانی» - حضور در ایسنا را اولین دیدار نوروزی اهالی «جمعه ایرانی» با یکدیگر عنوان می‌کند و می‌گوید توقع این بود که رسانه ملی چنین مراسمی را برای رفع خستگی پایان یک دوره تلاش برگزار کند. مراسمی که در شأن هنرمندان و دوستان و دست‌اندرکاران این برنامه باشد، تا آنان از رسانه‌ای که برایش کار می‌کنند دلزده نشوند.

این سردبیر می‌گوید: یکی از وجوه «جمعه ایرانی» این است که نکاتی در این برنامه به آن اشاره می‌شود که در برنامه‌های دیگر به آن اشاره نمی‌شود. درست است که هدف ایجاد نشاط و انرژی با طنز است، اما در دل طنز آن پیام و نیش را در کنار لبخند وتبسم دارد.

*** یک چیزی خیلی غم‌انگیز است

 

 

امیر سهیلی در نشست ایسنا

امیر سهیلی، از بازیگران «جمعه ایرانی» می گوید: یک چیزی خیلی غم‌انگیز است اینکه به عنوان مثال وقتی ساختار یک خانواده را در نظر می‌گیرید اگر من و برادرم با یکدیگر به اختلاف می‌رسیم، در نهایت و در رأس این ماجرا پدر است که همه را به یک بهانه‌ای دعوت می‌کند و با هم آشتی می‌دهد. حال اگر یک سوءتفاهم هم بود، برطرف می‌شود، اما بخش غم‌انگیزش این است که ما الان یک خانواده‌ایم اما پدر مهربانمان به فکر ما نیست.

*** این دو گروه تفاهم ندارند

احسان کرمی نیز در این مراسم، اتفاقی که برای «جمعه ایرانی» افتاده است را حاصل یک عدم تفاهم بین رادیو و گروه «جمعه ایرانی» می‌داند و می‌گوید: نکته اینجاست که ما به نقطه‌ای رسیده‌ایم که حرف همدیگر را نمی‌فهمیم و متأسفانه تبدیل به یک پدیده همه‌گیر در سازمان چه در رادیو و چه در تلویزیون شده است و نتیجه‌اش فعلا جز اینکه چهره‌های مورد توجه از سازمان صداوسیما بروند چیز دیگری نیست.

 

*** سازمان آسیب پذیر

 

 

او ادامه می‌دهد: سازمان صداوسیما با این عرض و طولی که دارد متأسفانه تبدیل به سازمان آسیب پذیری شده است و از بیرون برایش تصمیم‌گیری می‌شود و اغلب نمی‌دانیم با چه کسی طرفیم. در رادیو این اتفاق می‌افتد در تلویزیون هم همین اتفاق می‌افتد. این برنامه حدود 50 سال به این شکل و فرم روی آنتن رادیو رفته و عوض کردنش یعنی اینکه مخاطبانش عوض می‌شوند. در حالی که مردم با این نوع فرم و برنامه رشد کردند و بزرگ شدند و نسل به نسل به آن خو گرفته‌اند و ذهنشان مملو از خاطره‌های فراموش نشدنی و شیرین است.

 

احسان کرمی در نشست ایسنا

 

 

*** آقای سرافراز سردرگمی دارد طولانی می‌شود!

 

کرمی توقف شش ماهه برنامه «جمعه ایرانی» را اتفاقی بسیار غم‌انگیز در آستانه 75 سالگی رادیو عنوان می‌کند و می گوید: به هر حال بعد از تغییر مدیریتی یک مقدار سردرگمی ایجاد می‌شود. اما با آمدن آقای سرافراز این سردرگمی دارد طولانی می‌شود. با روحیاتی که شخصا از خانم آبروانی می‌شناختم، تصور می‌کردم که بعد از آمدن ایشان حوزه طنز موفق عمل خواهد کرد. در تلویزیون هم درست است که مهران مدیری سریال خود را آورد اما در نهایت به خراب شدنش منجر شد و عملا «در حاشیه» تعطیل شد.

 

این مجری و هنرمند رادیو می‌گوید: در حال حاضر یک ساختمان در ترکیه همه‌ی صداوسیمای ما را با این طول و عرضش می‌بلعد؛به خاطر اینکه برای جذب حداکثری مخاطب برنامه‌ریزی دارد. اما ما کاملا این مساله را نفی می‌کنیم و فکر می‌کنیم در تمام طول سال اگر یک «کلاه قرمزی»، یک سریال «پایتخت» و یک «میکائیل» بسازیم بس است. تلویزیون در طول روز باید سه - چهار سریال جذاب داشته باشد. تلویزیون در طول روز باید 10 الی 12 ساعت برنامه جذاب داشته باشد، تا مخاطب را جذب کند و مردم اینقدر راحت ماهواره را انتخاب و نگاه نکنند. الان به‌زودی رادیوهای اینترنتی رادیوهای معمولی را می‌بلعند، تلویزیون‌های اینترنتی، تلویزیون‌های معمولی را می‌بلعند و متأسفانه سازمان بی‌تفاوت عمل کرده است.

 

 

*** محافظه کاری در حد اعلاء

 

 

او در بخش دیگری از این مراسم درباره‌ی لزوم حمایت مدیران از برنامه‌سازان برای ورود به حوزه‌های جدید نیز اظهار می‌کند: متاسفانه در حال حاضر رابطه سازمان صداوسیما با هنرمندان، رابطه کارفرما و کارگر است؛ یعنی محافظه‌کاری در حد اعلاء، هیچ‌گونه حمایتی به ضرس قاطع از هنرمندان نمی‌شود و سازمان صداوسیما به عنوان یک نهاد فرهنگی و هنری نمی‌تواند با رابطه کارگر و کارفرما برنامه جذاب بسازد. می‌گویند که مبادا با ساخت برنامه‌ای به قومیتی بربخورد، به دکترها بربخورد، به معلم به پلیس به قاضی، به ورزشکار و به وکلا بربخورد؛ این طوری که نمی‌شود برنامه ساخت. هیچ حمایتی از هنرمندان وجود ندارد. تنها برنامه‌هایی که با مقام معظم رهبری دیدار کردند، یکی «گروه صبح جمعه» و دیگری «روایت فتح» بود، پس این برنامه به غیر از اینکه مورد قبول مردم بود، در این سال‌ها از سوی مقامات درجه یک کشور هم مورد توجه بوده و آن را گوش می‌کردند.

 

 

مهران امامیه در نشست ایسنا

 

 

*** پس از 30 سال به زیر و بم «جمعه ایرانی» واردیم

 

امامیه نیز می‌گوید: زیر و بم برنامه «جمعه ایرانی» را بعد از 30 سال، آقای توکل – سردبیر و تهیه‌کننده – می‌دانند؛ اینکه چه می‌خواهند، چه چیز باید پخش شود، ما به زیر و بم کار واردیم و می‌دانیم مردم و مسوولان چه انتظاری دارند. اما وقتی می‌گویند برنامه دیگری بسازید که 180 درجه برگردد، مسلما اشکال از جای دیگر ناشی می‌شود.

 

*** سریال مدیری از نگاه «جمعه ایرانی‌ها»

 

این مجری و هنرمند «جمعه ایرانی» با اشاره به اتفاقاتی که برای برنامه مهران مدیری افتاده، اظهار می‌کند: انصافا در بیمارستان‌های ما مگر این گونه نیست. 30 - 40 درصد همین طور است و البته درصدی هم اغراق باید در آن باشد. در کار طنز، باید غلو و اغراق باشد. الان در «جمعه ایرانی» این اتفاق می‌افتد. در حالی که گفته می‌شد «جمعه ایرانی» تنها برنامه‌ای است که حداقل حرف دل مردم را می‌زند. اینکه تخم مرغ گران شد، مسکن وضعش این گونه شد، گوجه گران شد و ... . نباید که جلوی حرف دل مردم گرفته شود، این یکی از دغدغه‌های ماست.

 

امامیه با اشاره به اینکه هنرمندان «جمعه ایرانی» خیلی برای این برنامه زحمت کشیده‌اند، می‌گوید: برای این برنامه بی‌نهایت زحمت کشیده شد تا «جمعه ایرانی» تبدیل شد به «جمعه ایرانی» که الان می‌بینید. این برنامه خیلی سال است که روی آنتن است. هرسال زمانی که اسفند ماه می‌شد، آقای توکل تأکید داشتند که برویم با یک فکر نو برای سال جدید بیاییم. همین امسال هم مطرح شد که فکرهایمان را روی هم بریزیم و نظر دهیم تا مردم چیز جدیدتری از «جمعه ایرانی» بشنوند. یعنی زمانی نبوده است که ما یکنواخت برنامه را برویم. نویسندگان هم زحمت کشیدند و چیزهای جدید نوشتند ولی متأسفانه مسوولان این را نمی‌بینند.

 

*** چرا این رسانه نمی‌تواند با بچه‌ی خود صحبت کند

 

سهیلی در ادامه مطرح می‌کند: غم‌انگیز است که چرا خود رسانه، خود این پدر نمی‌تواند با ادبیات خودش با بچه‌ای که سال‌ها تربیت کرده است، صحبت کند. وقتی من نتوانم با بچه‌ای که 30 سال تربیت کرده‌ام و به اینجا رسیده است صحبت کنم، مصیبت است. بدترین شکلش این است که می‌گویند می‌خواهیم تغییر دهیم. خب درست بگویید، چرا به این شکل. نمی‌توان که یک دفعه ساختار برنامه را عوض کرد. چه‌طور نمی‌توانند مدیریت کنند؟ آن وقت عنوان مرخصی برای این اتفاق گذاشته می‌شود. مردم باهوش هستند مگر می‌شود یک برنامه طنز به یک باره شش ماه به مرخصی برود؟

 

*** اتفاقی که یک‌باره در برنامه «عموپورنگ» افتاد

 

او که با ایفای کاراکتر «سلطان» با برنامه «عمو پورنگ» همکاری داشت، سپس به اتفاقی که در این برنامه پیش آمد اشاره می‌کند و می‌گوید: یک روز در برنامه تلویزیونی اتفاقی افتاد و آمدند در پشت صحنه برنامه «عمو پورنگ» و گفتند کسی از بچه‌ها دست نزند! انگار سلیقه همین است. یک دفعه بعد از 140 تا برنامه گفتند حالا نباید دست بزنید و ما نفهمیدیم چرا؟ مدیر آمد و گفت بچه‌ها نباید دست بزنند. و چیزی که ما گفتیم این بود که آقا اجازه بدهید این تعداد تمام شود، این بچه‌ها بزرگ می‌شوند، به ما می‌خندند.

 

 

***‌ در این 30 سال یعنی همه این آدم‌ها ایراد داشته‌اند

سهیلی همچنین می‌گوید: این برنامه تلاش می‌کند که زنده‌نمایی‌اش بیشتر از تولیدی بودنش باشد. در این 30 سال یعنی همه این آدم‌ها ایراد داشته‌اند؛ تغییر، زمان می‌خواهد ما که نمی‌توانیم به یک‌باره توقف کنیم.

 

سعید توکل و منوچهر آذری در نشست ایسنا

 

 

***‌ رادیوی خاموش رادیوی مرده است

 

توکل نیز در بخشی دیگر از این نشست اظهار می‌کند: داستان اصلی این است که واقعا صاحبان اصلی رسانه ملی چه کسانی هستند. اعتقادمان این است که صداوسیما یکی از واحدهای مستقل در کشور است که زیر نظر مقام معظم رهبری اداره می‌شود و به نوعی جدای از سه قوه است. در عین اینکه با همه همزبانی و همدلی می‌کند اما همه معترفند که صداوسیما متعلق به مردم است.

 

وی به حضور بهروز رضوی به عنوان مهمان در برنامه «جمعه ایرانی» اشاره می‌کند و می‌گوید: ایشان حرف جالبی زدند و گفتند که «رادیوی خاموش رادیو مرده است. اصلا ما بی‌خود کار می‌کنیم اگر کسی رادیو روشن نکند.» آن روزی که سر ضبط ما آمده بودند، در حضور جمعیت انبوه کمی استرس به او دست داد و می‌گفتند: «من تا به حال اینقدر رادیویی نشده بودم که نفس به نفس با مخاطبم جلو بیایم و ارتباط برقرار کنم.»

 

 

 

 

*** تصور مدیران؛ من آمدم پس باید رادیو را عوض کنم

 

وی می‌گوید: ما اگر قلبا اعتماد داشته باشیم که صاحبان رسانه مردم هستند باید به خواسته‌های آن‌ها احترام بگذاریم، این تصور نشود که من آمدم مسؤول شدم پس حالا باید رادیو را عوض کنم.

 

*** ماجراهای آقای ملون چه شد؟

 

توکل همچنین با اشاره به آیتم ماجراهای آقای ملون می گوید: وقتی ما در برنامه‌ای متوجه شویم کاراکتری کم نمک است آن را پایان می‌دهیم. ما ماجراهای آقای ملونی داشتیم. بنده افتخار همکاری با منوچهر نوذری و آقای شیشه گران و دوستان دیگر را داشتم. بعد از سه سال نوشتن آقای ملون را متوقف کرده بودم؛ البته ایشان کمی هم از من دلخور شده بودند، ولی به نتیجه رسیدیم که اگر ماجرای آقای ملون همین جا در اوج رها شود و در خاطره‌ها بماند بهتر است.

 

*** هنوز هم نام مرحوم نوذری با آقای ملون مترادف است

 

سردبیر و تهیه‌کننده «جمعه ایرانی» می‌گوید: هنوز هم که هنوز است، هر وقت اسم مرحوم نوذری می‌آید، با آقای ملون مترادف است و خاطراتش زنده می‌شود. ما هر چه که داشتیم در طول این سال‌ها در چارچوب بوده است و در برنامه‌ها مصالح لحاظ می‌شده‌است. ریتم و موضوعات برنامه با توجه به اضافه شدن مخاطبان جوان عوض شده مسائلی که امروز از آنها حرف می‌زنیم بسیار متنوع‌تر از آن سالهاست و به همین دلیل تنوع و به‌روز بودن سوژه‌ها و موسیقی و ترانه‌ها هم لازم است.

 

صادق عبداللهی و امیر پارسی در نشست ایسنا

 

 

*** توفیق «جمعه ایرانی» برای مخاطب

 

عبداللهی، از نویسندگان جمعه ایرانی می‌گوید: در هفتاد و پنج سالگی رادیو بهترین تجلیل، این نوع تجلیل کردن است. چون همه را به فکر فرو می‌برد تجلیل و جشن تولدی دور از خانه.

 

او می‌گوید: ما الان می‌خواهیم بگوییم در 75 سالی که از سن رادیو گذشته و سه دهه‌ای که از برنامه‌ «جمعه ایرانی» گذشته، شاید به نسبت جمعیتی که مملکتمان دارد و گسترش شبکه‌های تصویری اعم از ماهواره و غیره، هرگز برنامه‌ای رادیویی در صبح‌های جمعه، این توفیق را نداشته که الان «جمعه ایرانی» در طول 11 - 12 سال گذشته داشته است. آن هم شاید به دلایل ادب حرفه‌ای باشد که در این زمینه رعایت شده است. برنامه‌های طنزی را پیش از این دیده و شنیده‌ایم که در طول سال‌های گذشته چندان مراعات ادبی حرفه‌ای را نمی‌کردند. ما افتخار می‌کنیم که دائم در این برنامه به این نکته توجه می‌کنیم که اعضای خانواده در کنار هم در حال شنیدن این برنامه هستند و این برای ما افتخاری بود که در طول این مدت «جمعه ایرانی» توفیق خودش را از دست نداده است.

 

حسین هاشمی در نشست ایسنا

 

 

*** با صداقت جلو آمدیم

 

حسین هاشمی نیز در ادامه می‌گوید: به واسطه مسائلی که برنامه «جمعه ایرانی» از نظر اجتماعی و اخلاقی رعایت کرده است، آنقدر این برنامه به همت همه به موفقیت نائل شد که من می‌توانم به شما به جرأت بگویم، شاید تنها برنامه صداوسیماست که هفته‌ای دو ساعت و نیم، مردم تمام شبکه‌های ماهواره‌ای را کنار می‌گذارند و شنونده آن هستند. ما با صداقت جلو رفتیم و با صداقت تمام جوانب اجتماعی را سنجیدیم و این برنامه را ساختیم و پخش کردیم و این، بالندگی بسیار موفقیت آمیزی برای سعید توکل و دیگر هنرمندان ماست.

 

 

*** مسوولان ما آستانه تحمل‌شان پایین است

 

امیر پارسی از هنرمندان رادیو می‌گوید: نمی‌دانم هدف شما از نشست این بود که گله و شکایت‌های ما را بشنوید یا 75 سالگی رادیو را جشن بگیرید؛ اما من می‌خواهم کمی راجع به رادیو و طنز صحبت کنم. همه می‌دانند تفاوتی بین طنز و کمدی است، طنز یک کمدی با محتواست. یک کمدی مردمی است که علاوه بر اینکه مردم را می‌خنداند هدف هم دارد. متأسفانه مسوولان ما آستانه تحمل‌شان پایین است من هم در تلویزیون کار کردم هم در رادیو، واقعا رادیو خیلی سخت‌تر از تلویزیون است همان‌طور که تئاتر خیلی سخت‌تر از سینماست.

 

*** سختی خنداندن مردم از طریق رادیو

 

این هنرمند ادامه می‌دهد: این را به جرأت می‌گویم اکثر دوستانی که در تلویزیون کار می‌کردند فکر می‌کنند واقعا می‌توانند طنز را در رادیو هم اجرا کنند بیایند و اجرا کنند تا ببینیم موفق هستند یا نه. اما این گروه «جمعه ایرانی» بسیار موفق عمل کرده است و این را از ته دلم می‌گویم. خنداندن مردم از طریق رسانه رادیو خیلی سخت است نه تنها خنداندن بلکه بازی کردن و نمایشنامه کار کردن در رادیو واقعا سخت است.

 

امیر پارسی در نشست ایسنا

 

 

*** باید به رادیو بها داده شود

 

پارسی با بیان این پرسش که نمی‌دانم چرا مسوولان ما رادیو را فراموش کرده‌اند؟ می گوید: «جمعه ایرانی» که جای خود دارد. شما ببینید چند دقیقه در هفته مردم رادیو گوش می‌دهند. جوان دیگر جذب نمی‌شود. این است که کمی باید به رادیو بها داده شود. امیدوارم مسوولان این طور فکر کنند به رادیو بیایند، به رادیو اهمیت بدهند. همین جوانانی که جذب شدند سطح رادیو را می‌توانند بالا ببرند. «جمعه ایرانی» تنها برنامه‌ای است که 32 میلیون خط برگشت شنونده داشته و این کم چیزی نیست. شما کجای دنیا می‌بینید یک برنامه رادیویی 33 میلیون شونده دارد. یک مقداری کلاهمان را قاضی کنیم.

 

*** شنونده دیگر با مرغ سحر ناله سر کن اقناع نمی‌شود

 

امامیه در ادامه می‌گوید: در برهه‌ای می‌گفتند سن مخاطبان رادیو به 25 تا 40 سال می‌رسد. جوانان بین 17 تا 25 سال رادیویی نیستند. ما چه کار کنیم؟ اولین فکری که به ذهن ما خطور کرد این بود که رادیو را بین مردم ببریم. چیزی که در «قند و نمک» اتفاق افتاد. بعد از رفتن رادیو بین جوانان این فکر شد که چه طور جوانان را اقناع کنیم؟ گفتیم با ترانه‌هایی ارتباط دهیم که به سنشان می‌رسد. دیگر نمی‌شود با مرغ سحر ناله سر کن مخاطب جوان را اقناع کنیم. نویسنده و هنرمندان خوش قریحه و جوان دعوت کردیم. درست است که می‌گویند آهنگی که پخش می‌کنیم، تداعی‌کننده‌ی فلان ترانه است، اشکالی ندارد، گویش و حرفی که زده می‌شود فرق می‌کند. مهم بستری است که ما حرف خودمان را می‌زنیم.

 

*** سخت است یک شبه بیایی و برای همه تصمیم بگیری

 

سعید توکل نیز در ادامه با تایید سخنان امامیه می‌گوید: کمدی کار کردن بر روی ترانه‌های مشهور، یکی از ترفندهای رسانه برای کار طنز در تمام دنیاست. در آمریکا، اروپا و آسیا هم از این آهنگ‌های معروف استفاده می‌کنند. به این شکل که از آهنگی که به گوش آشنا می‌آید استفاده شده و شاعر مسأله روز خود را با آن منطبق می‌کند.

 

 

جمعه ایرانی

 

 

 

*** جانعلی جوانی بودیم که رادیو آمدیم اما ...

 

عباس محبی نیز درباره‌ی هنرمندان طنز می‌گوید: یک دوستی از من پرسید، ببینم همه کسانی که در کار طنز هستند مثل شما غمگین هستند؟! گفتم که اگر راستش را بخواهید بله. هنرمند، مخصوصا کسانی که در کار طنزند مثل یک باتری می‌مانند که به تعداد مردم به آنها لامپ وصل است. هر چه بیشتر به لامپ وصل شویم، زودتر خالی می‌شویم. شما حساب کنید ما خودمان، خودمان را شارژ می‌کنیم، وای به حال روزی که مدیران باتری ما را خالی کنند. ولی یاد ندارم در این مدت کسی به ما زنگ زده و تشکری کرده باشد.

 

 

 

*** در این مدیرستان چه خبر است؟

 

او ادامه می‌دهد: ما مثل شمع همگی در این برنامه آب شدیم وهمین طور سوختیم. من حدود دو سال از برنامه «جمعه ایرانی» منفک شدم و گفتم حالا بروم به این ساختمان رادیو؛ ساختمانی که همه مدیران در آن هستند و برویم و ببینیم در این مدیرستان چه خبر است. مثل این می‌ماند که یک نفر یک جابه‌جایی داشته، نه یک زنگی، نه یک خبری، انگار نه انگارعباس محبی یکی از شاگردان همین برنامه بوده که بیش از نیم قرن سابقه دارد. اصلا انگار نه انگار که به این ساختمان شهدای رادیو رفته‌ای!

 

*** چه بر سر آن پیانو ارزشمند آمد؟

 

وی در ادامه‌ی صحبت‌هایش از بی‌توجهی به پیانویی گفت که در ساختمان شهدای رادیو گذاشته شده است؛ پیانویی که انوشیروان روحانی با آن زده است. روح‌الله خالقی با آن اتود کرده است. بزرگانی مثل معروفی با آن کار کردند، بنان کنار این پیانو ایستاده و خوانده است.

 

محبی می‌گوید: یک عده آدم بی‌سلیقه پیانویی که در استودیو هشت ساختمان ارگ بود را به ساختمان شهدا آوردند. می‌دانید این پیانو کدام پیانو است؟ این پیانو همان پیانویی است که مرتضی خان محجوبی با آن زده است، این پیانو کدام پیانوست؟ پیانویی که انوشیروان روحانی با آن زده است. روح‌الله خالقی با آن اتود کرده است. بزرگانی مثل معروفی با آن کار کردند. بنان کنار این پیانو ایستاده و خوانده، آن وقت این پیانو را آورده‌اند و گذاشته‌اند در ساختمان شهدای رادیو و بچه‌های کارکنان رادیو از روی آن بالا می‌روند!

 

این هنرمند می‌گوید: من نسبت به این چیزها متعصب هستم و به این تعصب افتخار می‌کنم. به هیچ وجه جاذبه هنری در ساختمان شهدای رادیو حاکم نیست. المانی از هنر در این ساختمان وجود ندارد هر موقع ما رفتیم به جای اینکه شارژ شویم باتریمان خالی شد و آمدیم. من بغض کردم وقتی دیدم بچه‌های خانم‌های اداره‌ای که متأسفانه فرقی با اداره ثبت احوال ندارد، با پا روی پیانو راه می‌رفتند و مادرانشان هیچ اعتنایی به آن‌ها نمی‌کردند. پیانویی که باید در موزه‌ نگهداری کنند.

 

 

عباس محبی در نشست ایسنا

 

 

 

*** گله از بی‌احترامی به یک استاد رادیو

او سپس می‌گوید: استاد امیر نوری باید در این راهروها این آبدارخانه آن آبدارخانه بچرخد و خستگی درکند؟ معذرت می‌خواهم آنوقت آن کسی که منشی و دفتردار و این‌ها هست باید یک جایگاه و جای مشخص داشته باشد. آقایان مدیران لااقل بروید پرونده این آقای نوری را بیاورید و بدانید او کیست؟ او در حالی که زنده است باید مجسمه و تندیسش را ببیند. وقتی ساختمان رادیو را دیدم، واقعا یک جوی آن جا حاکم است که مدیران هم تقصیری ندارند. آنجا به گونه‌ای مدیریت می‌شود که ایران خودرو مدیریت می‌شود. همان طوری که ثبت احوال مدیریت می‌شود و یا اداره‌های دیگر؛ یک نظام اداری و بروکراسی بر آنجا حاکم است و مدیران مقصر نیستند .

 

اصغر سمسارزاده در نشست ایسنا

 

 

 

*** دو کلام حرف حساب

 

در بخشی دیگر اصغر سمسارزاده سخنش را اینگونه آغاز می‌کند و می‌گوید: فقط با مدیر رادیو صحبت و دو کلام حرف دارم. نمی‌دانم ایشان چند سالشان است، ولی فکر کنم به اندازه سن شما که آمدید و دستور قطع این برنامه را صادر کردید یا کار دیگری کردید، این برنامه روی آنتن بوده است. «جمعه ایرانی» اکبر مشکین داشته، سارنگ داشته، صادق بهرامی و... داشته که ما آرزوی دیدن آنها را داشتیم و می‌آمدیم جلوی رادیوی میدان ارگ تا آنها را ببینیم.

 

او به پرطرفدار بودن برنامه «جمعه ایرانی» در کشورهای دیگر اشاره می‌کند و می‌گوید: برنامه‌ای در رادیو سوئد بود که با من تماس گرفتند و راجع به نقشم با من گفت‌وگو کردند. گوینده با من شروع به حرف زدن کرد و گفت شما نمی‌دانید اینجا سر این برنامه چه خبر است.

 

او در پایان می‌گوید: 50 سال است برنامه را رفتیم شما هم بالاخره سه سال دیگر می‌روید و باز این برنامه پخش می‌شود .

 

 

جمعه ایرانی

 

 

*** وقتی جمعه ایرانی قطع شد صدای من هم قطع شد

 

وقتی صحبت عشق به رادیو به میان می‌آید، منوچهر آذری که تا این لحظه ساکت بود، شروع به صحبت می‌کند.

او یکی از هنرمندانی است که جوانی‌اش را پای این برنامه گذاشته است. از زبان او شنیدن اینکه به رادیو عشق داشته است، خالی از لطف نیست.

 

 

آذری می‌گوید: می‌خواهم بگویم سپاسگزار خبرنگاران عزیز ایسنا هستم که امروز پذیرای ما شدند. می‌خواهم بگویم از آن موقع که این برنامه قطع شده است صدای من هم قطع شده است. با همسرم به صورت کرولالی صحبت می‌کردم. وقتی پرسید چرا، ‌گفتم خب صدای منم قطع شده است دیگر.

 

*** «جمعه ایرانی» همراه رزمندگان در سال‌های جنگ

 

او که همزمان با بیان جملاتش بغض کرده است، می‌گوید: من سال‌هاست برای خنداندن مردم زحمت کشیده‌ام. از جان و دل و زندگی‌ام مایه گذاشته‌ام به خاطر اینکه مردم را شاد کنیم. دوست داریم دل مردم ایران شاد باشد. در طول سال‌های جنگ اگر برنامه ما را گوش داده باشید ما از جبهه نامه داشتیم که از ما تشکر می‌کردند و می‌گفتند چقدر خوب است که شما جمعه‌ها می‌آیید و ما را شاد می‌کنید و ما شارژ می‌شویم بعد هم مقاومت می‌کنیم. آنها حتی اسم ما را جزو امدادهای غیبی گذاشته بودند که داستان مفصلی دارد. می‌خواهم بگویم که «جمعه ایرانی» جای خودش را دارد. اما مردم سوال می‌کنند که چه شد؟

 

 

او ادامه می‌دهد: ما به پول و مادیات فکر نکردیم. در سالن ایوان شمس شاهد بودید که برای حضور در برنامه وجهی از کسی نمی‌گرفتیم و همه رایگان می‌آمدند. ما حدود 60 نفر هنرمند، برنامه را با جان و دل تهیه می‌کردیم و الان هم همین‌طور. بدانید که ما برای مردم از جان مایه گذاشتیم. در دو سه هفته‌ای که برنامه پخش نمی‌شود، آنقدر با تلفن سراغ این برنامه را از من ‌گرفته‌اند برای اینکه من بین مردم هستم و از مردم جدا نیستم. من به آقای توکل گفتم که شما چرا 60 نفر را دور خود جمع کرده‌اید. ما چهار نفر هم که باشیم می‌توانیم کار را ضبط کنیم اما او گفت نه جوانان هم باید بیایند.

 

آذری سپس یادآور می‌شود: من خودم 40 سال از عمرم را در رادیو گذراندم، از زمان نصرالله محتشم، اکبر مشکینی، ژاله محتشم، مهین دیهیم، حیدر صارمی، مرتضی احمدی، فرهنگ مهرپرور، منوچهر نوذری خدا همه این‌ها را بیامرزد ما با همه این عزیزان کار کردیم. بعد آقای شیشه‌گران و آقای توکل آمدند. با چه مکافاتی این برنامه روی آنتن می‌رفت. آقای توکل مریض بودند، چه کسی آمد بپرسد ناراحتی او چیست. ما نیاز به مردم داریم نیاز به نفس مردم داریم که بیاید به ریه‌های ما تا ما زنده بمانیم و برای مردم برنامه بسازیم. چطور یک موقع ما رادیویی بودیم برای هر دردی درمانی حالا ما خودمان شدیم زهر هلاهل؟!

 

 

جمعه ایرانی

 

 

*** انگار بعضی‌ها ناظر پخش از مادر به دنیا می‌آیند

 

سعید توکل در بخش پایانی این نشست می‌گوید: وقتی که عرصه به کار ما تنگ شود، فکر کردیم شأن و متانت و منزلت وعزت نفس گروه به این است که بگوییم می‌رویم مرخصی و بهتر است تا به جای اینکه این آمار بایدها و نبایدها بالا برود و این برنامه تبدیل به شیر بی‌یال و دم شود برویم مرخصی. امیدواریم به لطف خدا و حمایت مردم اتفاق‌های خوب بیفتد ما کاری که در این قالب آزموده و تجربه شده بلدیم، این است. مدیران صدا در سال‌های اخیر اصلا از مشکلات تهیه این برنامه کاملا بی‌اطلاع بودند. یک عده‌ای هستند که ما نمی‌بینیم و درباره برنامه ما نظر می‌دهند. تعبیر قشنگی نیست اما انگار بعضی اشخاص ناظر پخش از مادر به دنیا می‌آیند! در دنیا مدیریت رسانه یک علم است. یک دانش است، کسی که هنرپیشه شود می‌گوید تو کجا این هنر را یاد گرفتی؟ پیش چه استادی بودی؟ اتفاقات اخیر من را به این جمع‌بندی رساند. من اگر صحبت از آقای لاریجانی، ضرغامی، خجسته و صوفی کردم به دلیل سابقه‌هایی است که داشتند و می‌دانستند که خواص کشور و عوام مردم به عنوان ارزان‌ترین وسیله‌ی ایجاد لبخند شادی‌آفرین بین مردم به آن علاقه دارند.

 

*** مرخصی اجباری!

 

این سردبیر رادیو سپس می‌گوید: توجهی که ایسنا به جمعی از بچه‌های رادیو داشته که اغلب 30 - 40 سال فعالیت در رادیو را در کارنامه خودشان دارند جای تشکر دارد. بیشتر جای تذکر دارد که اختیار این مجموعه رسانه دستشان است و توقع داریم به خودشان بیایند و یا به مردم بیایند. حداقل مشورتی کنند. وقتی هم می‌پرسیدیم که از کجا گفته‌اند، می‌گفتند از بالا و ما بالاخره نفهمیدیم این بالا کجاست؟! و حالا در خدمت شما و در مرخصی اجباری به سر می‌بریم. امیدواریم دوستان با مساعدت خود مدیریت رادیو و صدا به مدیران قبلی حداقل و خواسته‌های مردم مراجعه کنند. ان‌شاءالله که جا باز شود و بچه‌ها بتوانند بهتر از گذشته کار کنند.

 

سعید توکل در پایان این نشست می‌گوید: در شرایط الان مملکت، فضا حساس شده است و به نظر لزوم وجود چنین برنامه‌ای چندین برابر گذشته است. ما برای اینکه مردم آرامش و لبخندی در دلشان داشته باشند باید فضای مفرح ایجاد کنیم که مقداری قابل تحمل‌تر باشد.

 

به گزارش ایسنا، هنرمندان «جمعه ایرانی»، در پایان ابراز امیدواری کردند که با مساعدت خود مدیریت رادیو و توجه به خواسته‌های مردم، «جمعه ایرانی»ها بتوانند بهتر از گذشته کار کنند.

منبع:ایسنا